شمع هدایت تویی، شاه سلام علیک
معدن احسان تویی، مظهر عرفان تویی
کاشف قرآن تویی، شاه سلام علیک
صدر ولایت پناه، بنده روی تو ماه
خصم تو را رو سیاه، شاه سلام علیک
...با همه انبیاء آمدهای در خفا
ظاهر با مصطفی، شاه سلام علیک
«لحمک لحمی»نبی گفت ترا ای ولی
سرور مردان علی، شاه سلام علیک
درج در«لافتی»برج مه«هل اتی»
«انت ولی الوری»شاه سلام علیک
سر ولایت تویی، حسن و ملاحت تویی
غایت غایت تویی، شاه سلام علیک
(قاسم انوار، 193:1337)
محمد عربی آبروی هر دو سر است
کسی که خاک درش نیست خاک بر سر او
شنیدهام که تکلم نمود همچو مسیح
بدین حدیث لب لعل روح پرور او
که من مدینه علمم، علی درست مرا
عجب خجسته حدیثی است!من سگ در او
(هلالی، 211:1337)
جام گیتی نما علی ولی
معنی انبیا علی ولی
در ولایت ولی و الاقدر
سرور اولیا علی ولی
این عم رسول و دامادش
هست سر خدا علی ولی
مخزن گنج کنت کنزا اوست
محرم کبریا علی ولی
کی گدا از درش رود محروم
چون بود پادشا علی ولی
هر کسی را امام و راهبری است
رهبر جان ما علی ولی
...نعمت اله فقیر حضرت اوست
شتاه ملک غنا علی ولی
(شاه نعمت اله ولی، 31:1339)
خطی که یک رقمش آبروی نه چمن است
نشان خاتم سلطان دین ابو الحسن است
علی موسی جعفر که مهر دولت او
ستاره شرف و آفتاب انجمن است
به نقش خاتم او گر هزار جوهر جان
شود نثار یکایک به جای خویشتن است
ز شرح میمنت خاتم همایونش
همای ناطقه را مهر عجز بر دهن است
به مهر اوست که پروانه حیات ابد
ز شهر روح مقرر به کشور بدن است
حدیث گوهر سیراب لعل خاتم او
چو شهد در دهن طوطی شکرشکن است
عقیق خاتم توقیع حکم آل علی
بچشم اهل نظر چون سهیل در یمن است
تبارک اللّه از آن هیبت خجسته مثال
که هیکل دل و آرام جان و حرز تن است
(بابا فغانی شیرازی، 18:1340)
سنبل خوشبوی او غالیه بر لاله ریخت
سلسله موی او بر مه انور شکست
لعل گهر نوش او جزع یمانی نمود
حقه یاقوت او قیمت شکر شکست
چشم دلارای او زینت نرگس ببرد
قامت و بالای او زیب صنوبر شکست
طلعت رعنای او، قد دلارای او
آب رخ گل ببرد قامت عرعر شکست
...خاک زمین نزهت عنبرسا را گرفت
روح مقدس مگر طره شهپر شکست
کرد مگر سلسبیل خازن جنت سبیل
یا قدحی در کف ساقی کوثر شکست
حیدر لشکر شکن، صفدر عنتر فگن
آن که به شمشیر دین، لشکر کافر شکست
(صفا، 319:1369)