رفت و آمد بین چین و ممالک اسلامی
در مورد اينكه بين چين و دولت هاي اسلامي در سده اول رفت و آمد بوده هيچ شكي نسيت. در كتاب" از درياي پارس تا درياي چين " آقاي احمد اقتداري چنين مي خوانيم كه:
«پس از اين تحقيق مختصر، بايد گفت كاملاً منطقي به نظر مي رسد كه برخي كشتي هاي (چيني) كه به نام (چينيه) در متون اوائل اسلام در كتاب ها ذكر شده اند كشتي هائي بوده اند كه يا به چين مي رفته اند و يا از چين مي آمده اند و با اين استنتاج است كه در مي يابيم چرا پروكوپيوس مورخي كه به ايرانيان ميانة خوبي نداشته است در كمال آزردگي خاطر نوشته است كه ايرانيان بازار ابريشم را به خود اختصاص داده بودند.
اما سفر مستقيم دريايي به سرزمين چين در بين مسلمانان عرب و ايراني ساكن سواحل خليج فارس و درياي عمان از قرن اول اسلامي با شواهد مكتوب مسلم است. و از قرون اوليه اسلام مراودات بازرگاني خليج فارس و چين وسعت خاصي يافته است و وجود مشتريان ثروتمند كه در شهرهاي دولتمند اسلامي ماننده بصره و سيراف كه اكنون بندر طاهري بر جاي آن است و بندر مهروبان كه قرية شاه عبداله ديلم بر جاي آن است و بندر بسيار دولتمند و معروف تيس يا تيز كه در كتب جغرافيا ثغرتيس يا ثغرتيز هم خوانده شده است، (از آن بندر و آبادي ها و ارتباطاتش با آن سوي درياهاي دور دست بعداً سخن خواهيم گفت[1]) ، و بالاخره بغداد و شيراز و كيش و هرمز و بحرين و عامل مهم اين ارتباط وسيع بازرگاني بين خليج فارس و درياي عمان و كشور چين و آسياي جنوب شرقي بوده اند. اگر چه اين راه بزرگ دريايي، ديگر آن وظيفه بزرگ انتقال ابريشم و كالاهاي چيني به مديترانه و بيزانس را به عهده نداشته است و بيشتر براي رسانيدن مبادلات بازرگاني بين سواحل ايران و ولايات ايران به چين و هند و شرق آفريقا مورد استفاده قرار مي گرفته است، اما از حجم كالاهاي صادراتي و وارداتي و بهاء آنها و تعداد كشتي ها نبايد كاسته شده باشد. تا انجا كه در هر خانه و كاشانة ايراني و در هر نقطة ايران ظروف منقوش خوش نقش و نگار را با نام كلي (چيني) خوانده اند اگر چه ساخت ري و كاشان و همدان و اصفهان باشد. اين شواهد مكتوب با كشفيات باستان شناسي در خليج فارس و درياي عمان هم وفق مي دهند و تقريباً در تمامي مناطق ساحل خليج فارس چيني و قطعات چيني ظروف مربوط به عهود مختلف به دست آمده است. اين آثار مكشوفه عبارتند از ظروف چيني، گلدان ها و آثار سنگي و جام هاي مرمرين و ظروف مخصوص كه براي ذخير، كالاهاي نفيس مورد استفاده قرار مي گرفتند، ظروف لعابي مكشوفه از سيراف حتي از نظر قدمت به زمان هاي پيش از ظروف لعابي مكشوفه در سامرا يا فسطاط كه قبل از فاطميان بدان نواحي وارد مي شده است مي رسد. بنابر عقيدة آقاي داويد وايت هاوس باستان شناس حفار انگليسي در سيراف كه در كتاب بازرگاني دريايي ساسانيان مندرج است ممتازترين كشف در مسجد جامع بندر طاهري كه مسجد جامع قديم سيراف بوده است عبارت از جام هايي مزين به نقوش سبز و قهوه اي مي باشد كه باآثار سنگي شهرت دارند و مبداء صدور آنها را چين تشخيص داده اند.»[2]
آقاي اقتداري بر اين باورند كه:
«اساس آباداني و شكوه و رونق بصره و سيراف و ديگر بازارهاي مكاره دوران اسلامي در خليج فارس بيش از هر چيز، مرهون تجارت مستقيم با چين بوده است.»[3]
لذا وي در ادامه افزوده اند كه:
«اين مطالب و هزاران مطلب ديگر حكايت از داد و ستد مستقيم سيراف – چين و بصره و امثال آن مي نمايد بنابر مآخذ چيني شهر فونان محل سكونت پانصد خانوار ايراني بوده است و قسمتي از اين ولايت چيني نام (آن هيسي) يعني سرزمين اشكاني داشته است. مورخين معتبري مانند هيرت – پيلوت و سواژه بي ترديد معتقد شده اند كه به طور مستقيم بين چين و خليج فارس كشتيراني مي شده است.[4]»
[1] درباره این بحث در كتاب" از درياي پارس تا درياي چين " اقتداري،احمد سخن به میان آمده است آمده است.
[2] اقتداري،احمد ، از درياي پارس تا درياي چين، صص76 و 77
[3] اقتداري،احمد ، از درياي پارس تا درياي چين ، ص 72
[4] اقتداري،احمد ، از درياي پارس تا درياي چين، ص 72