伊斯兰教 什叶派
祈求安拉赐福先知穆罕默德和他的后裔

بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سنگ قبرها و سنگ نوشته هاي چيني اسامي فارسي (ايراني)

در ديار چين بر سنگ قبرها و سنگ نوشته هاي چيني اسامي فارسي (ايراني) ديده مي شود آقاي علاء الدين آذري در اين موضوع آورده اند كه مركز اصلي مسلمانان در چين سين كيانگ بود و اغلب آنها ايراني بودند هنوز هم اسامي فارسي از قبيل اصفهاني و خراساني دارند، برخي از محققين معتقدند كه شاعر بزرگ و نامدار چين به نام لي پو (Li Po) (699 تا 762 ميلادي) اصلاً ايراني بوده ولي اين مطلب هنوز تأييد نشده است. در اين جا لازم است اشاره شود كه در دورة حكومت تانگ و فرمانروايي سلاطين سونگ در چين، ايرانيان مسلمان با آسودگي خاطر به سرزمين چين مي رفتند و باز مي گشتند. تجارت ايران و عرب، ابريشم و كالاهاي صنعتي و ظروف چيني و ساير امتعة تجارتي از چين به خاورميانه و اروپا مي بردند و در بازگشت از نباتات طبي و ادويه و مرواريد و ساير فرآورده هاي آن نواحي به چين مي آوردند. اين ها در واقع واسطة تجارت شرق و غرب بودند.[1]

در اين موضوع استاد هادي زاده با شاره به مجموعه اسناد تاريخي رفت و آمد چين و غرب جلد دوم صفحه 1153 چنين آورده اند كه:

مبحث ادب پارسي در چين را نمي توان بدون اشارتي كوتاه به ديگر مظاهر ايران و زبان فارسي در آن سامان، به پايان برد. در جاي جاي سنت كهن آن كشور و به ويژه در ميان سنن باقي مانده در ميان مسلمين، رد پاي فرهنگ ايراني نمايان است. در اين شمار است گور نبشته هاي منطقة چوان جئو:كه اسامي بسياري از شهرهاي ايران را، به عنوان زادگاه مدفونان، همچنان تا امروز، بر خود نگاه داشته است. همدان، شيراز، تبريز، جاجرم، خراسان، اصفهان، فسا و گيلان در شمار اين شهرها هستند.[2]

آقاي ايزرائيلي  كه يك يهودي است و كتاب مسلمانان چين را نگشاته در اين باره چنين آورده است كه:

مسلمانان چين هميشه ناچار نبوده اند[3] به سبب هويت و احساسشان حالت تدافعي داشته باشند. مسلمانان در سكونتشان در چين كه به دوران حكومت سلسله تانگ و سونگ بر مي گردد، به عنوان بازرگان وارد آن سرزمين شده بودند. آنها در آن سرزمين زندگي مي كرده اند ولي در واقع به خارج آن تعلق داشتند و قلبشان در گروه امپراطور ي بزرگ اسلامي در باختر دور بود و به آن وفادار بودند. در دورة حكومت سلسله يوان اگر چه امپراطور ي اسلامي از بين رفته بود، مسلمانان چون از امتيازات برون مرزي برخوردار بودند توانستند جايگاه جدا و ممتاز خود را حفظ كنند و در واقع سودشان نيز در هيمن بود. آنها اسامي اصلي عربي را حفظ كردند[4]

وی در يادداشت هاي مؤلف، به ابن بطوطه اشاره مي كند و اسامي كه عربي نام برده را به كار مي برد كه همه آن مكان ها ايراني اند چنين آورده كه:

 ابن بطوطه از مسلمانان سرشناسي نام مي برد كه در چين آنها را ملاقات كرده است مانند تاج الدين اردبيلي، شرف الدين تبريزي و كمال الدين عبدالله اصفهاني. نكتة احتمالاً مهم اين است كه تمامي نام هاي ذكر شده توسط ابن بطوطه همراه القلبي هستند كه موطن اصلي را نشان مي دهند (تبريز، اصفهان و غيره) شايد اين وسيله اي بوده است براي نشان دادن هويت سرزمين اصلي تا از‌آن طريق به گونه اي ديگر هويت غير چيني حفظ شود.)[5] و حتي اسامي عربي را بر مناطق چيني مي نهادند. از جمله معروفترين اين مناطق زيتون بود كه چيني ها آن را جوآن- جو (= گوانجو) مي ناميدند. آنها به جهان اسلام چنان همراه و متحد بودند كه از پذيرايي هر مسافر مسلماني شاد مي شدند و عادت داشتند از او با شادي و هلهله استقبال كنند چون از سرزمين اسلام مي آمد به علاوه به او زكات مي دادند تا او هم مانند آنها ثروتمند شود.[6]

 



[1] آذري،علاءالدين ، تاريخ روابط ايران و چين، ص 66

[2] هاديزاده،مجيد ، چين و ارتباطات ايراني – اسلامي،  ص180

[3] با کنایه میخواهد بگوید اغلب اینگونه بودند.بعدا ایشان را نقد خواهم نمود.

[4]  ايزرائيلي،رافائل، مسلمانان چين رويارويي دو فرهنگ، ترجمه حسن تقي زاده طوسي، ص 45

[5] ايزرائيلي،رافائل، مسلمانان چين رويارويي دو فرهنگ، ترجمه حسن تقي زاده طوسي،ص 307

[6]  ايزرائيلي،رافائل، مسلمانان چين رويارويي دو فرهنگ، ترجمه حسن تقي زاده طوسي، ص 45

 



作者 阿斯卡尔 _ 王龙
关系我们表
姓名:
电子邮件 :
友情链接

版权所有伊斯兰教 什叶派