تأثير پذيری مذاهب اسلامي چيني از تشيع
در اينكه مذهب اسلامي چيني از تشيع تأثير پذيرفته است هيچ شكي نيست .حقير در اين جا به اين بحث مي پردازم و براي اين امر ترجمه از كتاب ابراهيم فنگ جين يوان استفاده مي كنم. ايشان چنين آورده اند كه:
يكي از روحانيون مسلمان چين به نام آخوند «وانگ جينگ جاي» در لوئل قرن بيستم از فرصت تحصيلي در مصر سود جست و به زيارت مكه رفت. در مكه يك مسلمان شيعه ايراني با او همراه بود. پس از آنكه آشنايي و دوستي حاصل شد، مسلمان ايراني صداقت و صميميت خاصي به وانگ نشان داد به طوري كه باعث تعجب او شد و سبب را پرسيد.
مسلمان ايراني گفت: «مگر تو مسلمان چيني نيستي؟» پس به طور طبيعي من و تو هم مذهب هستيم و چگونه مي توانيم به يكديگر صميمي نباشيم؟
وانگ پاسخ داد: «همة مسلمانان جهان هم دين هستند، منحصر به مسلمانان ايران و چين نيست،
مرد ايراني گفت: «نه، من اهل تشيع هستم، مسلمانان چين هم شيعه هستند، بنابراين ما، هم مذهب هستيم.»
آخوند«وانگ جينگ جاي» به ناگهان نكته را دريافت و به طور مفصل براي او توضيح داد كه مسلمانان چين سني مذهب هستند و شيعه به شمار نمي روند.
مسلمان ايراني از شنيدن نكاتي كه قبل از بر آن وقوف نداشت بسيار در عجب شد البته نظر آن مسلمان ايراني بي پايه نبوده است. فونگ جون (1893-1839 ميلادي) مورخ معروف دوران سلسله چينگ در كتاب «متمم بر ترجمة تاريخ يوان» جلد 23 مي نويسد:
به طور كلي دين آسماني در مشرق زمين دين فرقة علي (عليه السلام)، يعني تشيع است.
در كتاب «بررسي ريشة انديشه ها در چين، نوشتة «بادو جي جاي» نيز آمده است كه ديني كه امروزه در چين رواج دارد (اسلام)، از فرقة علي (عليه السلام) است. عامل مستقيم پديد آمدن چنين احساسي ميان محققان را مي توان تأثير تشيع بر اهل تسنن در چين دانست.
بسياري از محققان معتبر قوم هوئي مانند «جين جي تانگ»، «جائوبين» و «وانگ جينگ جاي» و غيره وجود اين تأثير را تأييد مي كنند.[1]