نمودهای واضحی از تشیع و شیعیان در چین
آقاي هادي زاده با اشاره به ترجمة عربي كتاب آقاي ابراهيم فنگ جين يوان چنين آورده که:
1-مسلمانان چيني، به رنگ سبز علاقه اي ويژه ابراز مي دارند، تا آنجا كه طلاب اسلامي آن مُلك، در مراسم فارغ التحصيلي خود، تنها از اين رنگ به عنوان لباس خويش استفاده مي نمايند. عموم مردم نيز اينان را «صاحبان لباس هاي سبز عربي» مي خوانند. توجه به تقابل دو رنگ سبز و سياه در لباس علويان و عباسيان، و اختصاص اين رنگ به لباس هاي سادات اهل بيت (عليهم السلام) نشان از گسترش انديشة شيعي اوليه در ميان مسلمين چيني دارد.
2-عموم مسلمانان آن كشرو، عالمان بزرگ خويش را كه از منزلتي برتر برخوردارند، «امام» و طالبان علم را (طلبه هاي علوم ديني) را خليفه مي خوانند .[1] پر واضح است كه اينان امام را برتر از خليفه مي دانند[2] و اين از آموزه هاي اصلي هميشگي تشيع بوده است.
3-از آنجا كه كتب ديني – و نه دستي – مورد استفادة آنان، نوعاً به زبان فارسي نگاشته مي شده، تا كنون نيز –همانگونه كه پيش از اين ديديم- كلمات فارسي بسياري در فرهنگ ديني آنان به چشم مي ايد، استفاده از كلمات نماز، آبدست و روزه، به ترتيب به جاي كلمات صلوه، وضو و صوم در همين شماره است .
استفاده از اين كلمات، هنوز هم در ميان برخي از معمران مسلمان چين رايج است. اما بنا به برخي نوشته ها، گذشته از اين كلمات جملاتي ني در ميان آنان به زبان فارسي رايج است؛ نظير:
نيت آبدست: «نيت كردم كه آبدست كنم از براي داشتن حدث را و مباح گردانيدن نماز را»؛
نيت نماز نافله بامداد:«نيت كردم كه بگزارم دو ركعت سنت نماز بامداد روي مي آورم به سوي كعبه خالصاً لله تعالي»؛
نيت فريضة نماز بامداد:«نيت كردم كه بگزارم دو ركعت فريضة نماز بامداد وقت روي آوردم به سوي كعبه خالصاً لله تعالي اقتدا مردم به امام»؛ [3]
و مي دانيم كه ايران همواره مهد و متكاي تشيع بوده و زبان فارسي، زبان نمادين آن بر شمرده شده است. (*[4]-متون درسي در حوزه ها بيشتر به زبان فارسي است. از جمله «خطبات»، «اربعون»، «گلستان»، «مرصاد»، «حسيني» [5]و غیره. همچنين در وضو، غسل و نماز هم جملات متعددي به زبان فارسي است.[6]
در اغلب مطالب ديني روزمره نيز كلمات و جملات فارسي به كار مي رود.
*- احترام به تفسير قرآن، با روش تركان و مسلمانان كشورهاي ديگر متفاوت است، چرا كه آنان فقط نص قرآن را قبول دارند.
و احاديث را ناسخ بر نص آيات قرآن نمي دانند بر خلاف اهل سنت كه آن را ناسخ آيات قرآن نيز مي دانند)[7]
4- و باز ديديم كه در آن سرزمين، اهتمام ويژه اي –و به ويژه از سوي زنان به برگزاري مراسم سالروز شهادت حضرت صديقة كبري (عليها السلام) نشان داده مي شود. اين اهتمام تا امروزه همچنان پا برجاست و پر واضح است كه تنها از منشأي شيعي سرچشمه گرفتة، و به عنوان امتداد انديشه هاي شيعي در آن سامان ادامه يافته است .
(*- بزرگداشت ياد علي (عليه الاسلام) و فاطمه (سلام الله عليها). هر سال، چهاردهمين روز ماه رمضان را روز فاطمه (عليها السلام) و يا روز يادبود دختر پيامبر (صلی الله عليه و اله) مي خوانند و آن را روز وفات فاطمه (عليها السلام) مي دانند و در اين روز زنان مسلمان با جمع آوري پول و مواد لازم غذا درست مي كنند و از آخوند براي روضه خواني به ياد فاطمه (عليها السام) دعوت مي كنند. پيروان طريقت قادريه «جيو ساي پينچ» حتي فاطمه (عليها السام) را سرمشق مادران مي خوانند چنين احترامي حتي در مورد خديجه (سلام الله عليها) همسر (حضرت) محمد (صلی الله عليه و السلام) نيز ديده نمي شود.)[8]
حقیر درگزارش سفر تبلیغی خود به چین با عنوان «سفري به مكه چين» كه ضميمه کتاب نیز شده است درباره صلوت حضرت زهرا (سلام الله عليها)آورده ام كه همه اين ها دليل بر تأثير پذيري از فرهنگ تشيع است و آن صلوات بدين قرار است: اللهم صل و سلم و بارک علي فاطمه و ابيها و بعلها و بنيها ....
5-اسامي مسلمين چيني تا امروزه نيز، از فرهنگ خاص شيعي خبر مي دهد. در اين شمار است نام هاي مبارك علي، حسن، حسين، فاطمه (علي صاحبيها آلاف التحيه و الثناء) كه در شمار پر بسامدترين اسامي متداول در ميان آنان است.
حقير با امام جماعت مسجد شوچون در پکن دوست هستم اسم ايشان «مرتضي علي» است و نيز در لين شيه (مكه چين) دوستي دارم كه نامش رسول الثقلين است. يك بار از او پرسيدم كه ثقلين يعني چه در جواب گفت كتاب الله و عترتي، از روي عمد گفتم و سنتي، ايشان باز گفتند: و عترتي اهل سنت بجای و عترتی "و سنتي" را به كار مي برند و شيعیان هستند كه و عترتي به كار مي برند. اين فرد با اينكه اعتقادات شيعي دارد باز به فقه حنفي اعمال عبادي خود را انجام مي دهد.)
6-حكايت گري دلاوري هاي امير المؤمنين (عليه السلام) در جنگ ها، كه خود در شمار فرازهاي پر اهميت تاريخ اسلام است، از مهمترين ترجيع بندهاي واعظان و مذكران چيني، در منابر و مجالس وعظ است. از همين رو، تا امروزه نيز ذوالفقار در ميان آنان به عنوان شمشير آن حضرت، از قداست و احترام ويژه اي برخودار است.
حقير تصوير آن را در گزارش «سفري به مكه چين» آورده ام در پكن مسجد نيوجيه محلي براي فروش ظروف و وسايل مذهبي وجود دارد كه در آنجا بر بشقابي چيني آن شمشير را با نوشته هاي (لاسيف الّا الذوالفقار و لافتي الاعلي[9]) و شهادتين و ترجمه شهادتين ديده ام و از آن عكس گرفته ام.
(*- واعظان در سخنراني هاي خود اغلب از شجاعت علي (عليه السلام) در جنگ ها تمجيد مي كنند، اما دربارة خدمات نظامي بزرگ عمر سخني به ميان نمي آيد. در اين جا نگارنده به خاطر مي آورد كه در جواني بر شمشير استاد شمشير بازي از قوم هوئي، علامت ذوالفقار را ديده است. و بر هر دو سوي شمشير آيات قرآني حك شده بود. استاد شمشير باز آن را شيئي گرانبها مي دانست و به هيچ قيمت حاضر به فروش آن نبود. مي گويند ذوالفقار به علي (عليه الاسلام) تعلق داشته است و او آن را از پيامبر (صلی الله عليه و آله) دريافت كرده بود و پيامبر نيز آن را از دست جبرئيل گرفته بود. علي (عليه الاسلام) به دفعات در جنگ ها پيروز شد و چون شير شجاع بود.)
7- در ميان عموم مسلمين چين، و به ويژه صوفيان آن ديار، دعائي هشت بندي مرسوم است، كه مي توان آن را حاوي يك دوره اعتقادات مسلمين دانست. [10] ذكر توحيد- در قالب تهليل و امثال آن- بيان عدل الهي، و ايمان به نبوت پيامبر اكرم (صلی الله عليه و آله) نكات مندرج در اين دعا است.
آنچه اما در اين ميان شاهد سخن ماست، تصريح به اعتقاد به امام ائمه دوازده گانه – با ذكر عدد و نام يكايك آن سروران مؤمنين – است؛ كه بدون ترديد، دست كم متشيع بودن عموم آنان را، از طريق تأثير تشيع بر فرهنگ چين نشان مي دهد.
حقير در سفري به مكه چين ماجراي قرآن صلوا كبيره را به همراه تصوير آورده ام و اين قرآن بيش از سي صد سال در دست يكي از خانواده هاي چيني دست به دست گشته است جالب توجه اينكه صلوات كبيره اي كه كل قرآن را داخل آن نوشته اند با صلوات كبيره اي كه در ورودي هشت وجهي مسجد امام اصفهان (جامع عباسي) آمده تفاوتي دارد و آن اضافه نمودن لفظ امام بر سر تك تك ائمة معصومين (عليهم السلام) مي باشد و آن صلوات بدين قرار است:
«بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد المصطفي و علي علي المرتضي و علي فاطمه الزهرا و علي امام الحسن المجتبي و علي امام حسين شهيد الكربلا و علي امام زين العابدين و علي امام محمد الباقر و علي امام جعفر الصادق و علي امام موسي الكاظم و علي امام علي ابن موسي الرضا و علي امام محمد التقي و علي امام علي النقي و علي امام حسن العسكري و علي امام محمد المهدي (عليهم آلاف التحيه و الثناء)»
وجود چنين قرآني در اين خانواده نشان مي دهد كه اين ها شيعيان دوازده امامي هستند ولي به دليل كم كاري ما اعمال خود را به فقه حنفي انجام مي دهند. به عبارت ديگر اينان اهل سنت دوازده امامي هستند.)[11]
و نيز شعري كه به زبان فارسي مي خواندند و در كتابي كه حقير عكس كل آن كتاب را گرفتم[12]. اين شعر را در نگاه اول شايد تصور كنيد كه دعايي عربي است و آن به خاطر اين است كه اعراب گذاري نموده اند شعري است از ابوالقاسم انوار [13]و به اين قرار است كه:
نور ولايت توييشاه سلام عليك شمع هدايت توييشاه سلام عليك
معدن احسان تويي، مظهر عرفان تويي كاشف فرقان تويي شاه سلام عليك
جام مصفي تويي، شاه معلي تويي، مقصد اقصي تويي شاه سلام عليك
صدر ولايت پناه، بنده روي تو ماه، خصم تو را رو سياه شاه سلام عليك
حضرت حق را ودود، مالك ملك شهود، قاطع كبر و جهود شاه سلام عليك
آيت محكم تويي، اعلم و اكرم تويي، جام تويي، جم تويي شاه سلام عليك
عيد تو نوروز تو، طالع پيروز تويي، ماه دل افروز تويي شاه سلام عليك
با همه انبياء آمده اي در خفاء ظاهر با مصطفي شاه سلام عليك
لحمك لحمي نبي، گفت تو را اي ولي سرور مردان (علي)(عليه السلام)شاه سلام عليك
درج در لافتي، برج مه هل اتي، انت ولي الوری شاه سلام عليك
سرو ولايت تويي، حسن و ملاحه تويي، غايت غايت تويي شاه سلام عليك
بابا شپر و شپير خسرو والا گهر مرشد اهل هنر شاه سلام عليك
حيدر صفدر تويي، ساقي كوثر تويي، خواجه قنبر تويي شاه سلام عليك
پشت و پناه امم، در همه عالم علم از همه روي محترم شاه سلام عليك
قاسم مسكين تو در ره و در دين تو بنده تمكين تو شاه سلام عليك[14]
لازم به ذكر است كه به جاي نام مبارك امام علي عليه السلام از كلمه حضرت استفاده مي كردند. اينان از فرقه قادریه بودند ولي به فقه حنفي اعمال عبادي خود را انجام مي دادند. بر سر در گواگنبه ذكر الله، اكبر محمد رسول الله (صلی الله عليه و آله) و علي ولي الله (عليه السلام) نقش بسته و نيز حديث شريف «انا مدينه العلم و علي بابها فمن اراد العلم فليأت الباب» در سر در ورودي قسمت مزارها بر تابلويي نقش بسته بود.
8- در اين شمار است بي عنايتي آنان به بني اميه و بني عباس كه به گونه ي ظاهري، سازندگان بخش عمده اي از تاريخ اسلامند. اين باور آنان، در تضادّ مستقيم با عموم ساكنان مناطقي همچون شمال آفريقا است، كه در اين زمينه، كمتر از تشيّع نقش پذيرفته اند. ديدگاه مسلمين چين نسبت به امويان و عبّاسيان، به گونه اي است كه عليرغم تدريس تمامي موادّ درسي حوزه هاي علميّه ي جهان اسلام در آن سامان- همچون فقه،تفسير، ادبيات، فلسفه، عرفان و...- اما مادّه ي درسي تاريخ اسلام در آن كشور تدريس نمي شود؛ تا ياد آنان و يادكرد از آنچه بوسيله ي آنان بر امّت مرحومه رفت، فضاي جامعه ي اسلامي را نيالايند.[15]
9- آقاي «جين جي تانگ» به اين نكته اشاره مي كند كه در حوزه هاي علميه و مساجد چين همه گونه مواد درسي وجود دارد، ليكن درس تاريخ دين اسلام در آنان ديده نمي شود. به نظر او دليل اين امر به طور حتم آن است كه هرگاه صحبت از تاريخ اسلام به ميان آيد، چاره اي جز پذيرفتن مشروعيت خلفاي بغداد نيست و چون اين امر به صورت يكي از موازين در مي آيد، اصل تشيع حاضر به قبول آن نيستند.
10- آقاي «فنگ جنگ لي يه» محقق معاصر قوم هوئي نيز در مقاله ي «هشت اصل فرقه قديم» به دو نكته اشاره كرده است: اول اينكه گاهي ممكن است آخوندهاي فرقه قديم در وعظ هاي خود درباره ي امام غائب (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز صحبت كنند، اما در سخنراني هاي اهل سنت هرگاه در مورد امام غائب اشاره اي مي شود همه شنوندگان مي دانند كه مربوط به يكي از اصول اعتقادي اهل تشيع است. دوم اينكه «ماچينگ باي» مترجم چيني كتاب «پيروزي در انتشار دين» مي نويسد:
عامل جدايي شيعيان دوازده امامي از پيروان چهار خليفه بزرگ اهل سنت آن است كه شيعيان، دوازده امام را بر حق (مشروع) مي دانند.
در نتيجه، در فرقه هاي اهل تسنن كشور چين برخي از آثار نفوذ شيعيان ديده مي شود.
همان طور كه پيش از اين نيز اشاره شد، از دوران سلسله هاي «تانگ» و «سونگ» تا سلسله «يوان»[16] بعضي از پيروان مذهب شيعه به چين آمدند و به تبليغ دين پرداختند و سنن آنان وارد اين كشور شد. همان گونه كه «پانگ شي چيان» آخوند در كتاب «نه سال در مصر» گفته است:
ممكن است در گذشته هاي بسيار دور، مسلماناني كه از طريق دريا وارد چين شده اند همه اعراب سني مذهب بوده باشند و مسلماناني كه از جاده هاي زميني (جاده ابريشم) به شمال غربي چين رسيده اند، همه ايرانيان شيعه مذهب بوده باشند.
البته لازم به ذكر است كه امثال عبصره و سليمان تاجر سيرافي و ابوزيد حسن سيرافي و ابن ماجد شيعه مذهب همه از طريق دريا به چين رفته اند و شيعيان در مسير دريا نيز بي بهره نبوده اند.
اين دو گروه در دوران هاي تاريخ طولاني در سرزمين وسيع چين، به تدريج با يكديگر اختلاط يافتند و تسنن چين را پديد آوردند كه مذهب سنی با برخي از آداب و عقايد شيعي است.
مذاهب اسلامي كه در كشورهاي ديگر به مثابه آب و آتش در يكجا نمي گنجند. در چين با يكديگر همزيستي يافتند و به صورت يك روح در دو بدن درآمدند.
اين رويداد كه در ساير مناطق جهان به ندرت مشاهده شده است نشان مي دهد كه مسلمانان حال و آينده چين متحد خواهند بود و كدورت و بيگانگي بين آنان راه نخواهد يافت. اين يكي از سنن عالي مسلمانان چين است.
در سال 2009 (میلادی) كه حقير براي دوره ي آموزش زبان چيني در دانشگاه زبان و فرهنگ پكن BLCU رفته بودم موقع عصر كلاس هايم تمام مي شدند به مساجد پكن سر مي زدم[17] . موقع نماز به مسجد شوچون رسيدم امام جماعت مسجد (آقاي مرتضي علي) هنوز نيامده بودند و مسلمانان حاضر در مسجد بعد از احوال پرسي وقتي كه متوجه شدند بنده نيز آخوند هستم به اصرار از بنده خواستند كه امام جماعتشان شوم بنده عرض كردم كه من شيعه هستم در كمال تعجب ديدم كه اصرار كردند كه امام جماعتشان شوم موقع نماز، اذان و اقامه با "اشهد ان عليا ولي الله، اشهد ان عليا حجت الله" گفتم و نماز را به فقه شیعی خودمان خواندم و آنها همه اقتدا كردند و نمازشان را خواندند.
و نيز در سال 2011 نيز كه باز براي دوره ي آموزش زبان چيني در همان دانشگاه رفته بودم با يكي از مسلمانان چيني در دانشگاه آشنا شدم و ايشان مسجد« نان شيه پوا» را با عنوان مسجد شيعيان به حقير معرفي نمودند از روي نقشه محل مسجد را پيدا كردم و بدانجا رفتم . اينبار براي اينكه حساسيت نسبت به خودم از طرف دولت چين ايجاد نكنم عمداٌ زمان نماز رفتم. موقعي كه نمازم را مي خواندم و كاغذي به جاي مهر گذاشته بودم در وسط نماز بودم كه با كمال تعجب ديدم يكي از مسلمانان مهر نمازي را روي كاغذ قرار دادند و رفتند نماز را تمام كردم از اهل مسجد برنامه اقامه نماز جماعت را جويا شدم آنها گفتند در اين مسجد دو بار نماز جماعت اقامه مي شود يكبار توسط اهل سنت و بار ديگر توسط شيعيان و اغلب شيعيان جمهوري آذربايجان، افغانستان و ايران براي اقامه نماز جماعت حاضر مي شوند. از اين گذشته اما مي توان به صورت روشن تر، به حضور تشيع در چين اشاره نمود.
عمده ي شيعيان چین در ياركند
هم اكنون مركز عمده ي شيعيان آن ملك، منطقه ياركند [18] است، كه اگر چه تنها چند هزار شيعه را در خود جاي داده اما به سبب تمركز آنان مركزيت تشيع را دارا مي باشد.
شهرستان كرچه ديگر منطقه تحت نفوذ تشيع
شهرستان كرچه[19] از استان سين كيانگ، ديگر منطقه تحت نفوذ تشيع در ميان مسلمانان چيني است.[20]
در شهرستان كرچه سين كيانگ هزاران نفر اويغور به تعليمات ائمه شيعه معتقد هستند. گفته مي شود كه آنها در شرق كرچه يك مسجد ساده ساخته اند كه از جمله مراكز مهم مذهبي آنها به شمار مي رود. در گوشه اي از مسجد، چند پرچم سه گوش با رنگ هاي سياه، سفيد و سبز قرار داده كه روي پرچم سياه يك دست با پنج انگشت با نخ سفيد دوخته شده كه به نظر پيروان شيعه (پيروان شيعه چيني):
انگشت بزرگ نشانگر (حضرت) محمد (صلی الله عليه و آله ) و
انگشت سبابه نشانگر (حضرت) علي (عليه السلام) و
انگشت ميانه نشانگر (حضرت) فاطمه(عليه السلام) و
انگشت حلقه نشانگر (حضرت) حسن (عليه السلام) و
انگشت كوچك نشانگر (حضرت) حسين (عليه السلام) است.
و حال انکه در بین شیعیان ایران و آذربایجان وعراق و افغانستان نشانگر دست قمر منیر بنی هاشم آقا ابوالفضل العباس علیه السلام برادر و پرچمدار و یاور امام حسین علیه السلام است که دست از بدن جدا شهید شدند.
دو تابلوي نقاشي ديگر در دو طرف مثل هم بوده كه يك نفر بر اسب قرمز سوار شده و پرچم سبزي را در دست گرفته و اسب او در ميان آب ايستاده و در اطراف آن نيز تصوير چند خيمه وجود دارد. در قسمت ديگر ديوار، همچنين عكس رنگي امام خميني (ره) رهبر انقلاب اسلامي ايران ديده مي شود. شيعيان اين منطقه به امام خميني (ره) خيلي احترام مي گذارند. آنان خود را شيعه اثني عشري معرفي مي كنند. آنها اعتقاد دارند كه (حضرت) علي (عليه السلام) تنها جانشين قانوني (حضرت) محمد (صلی الله عليه و آله ) بوده و پس از حضرت علي (عليه السلام) اين ائمه هستند كه جهان مادي را اداره مي كنند. امام دوازدهم نيز از نظر غايب شده و هنگامي كه ظهور كند تمام جهان تحت تسلط وي قرار خواهد گرفت. ضمن اينكه ايشان روز عاشورا را يكي از روزهاي مهم مي دانند و در ايام محرم به عزاداري براي(حضرت) محمد (صلی الله عليه و آله )، (حضرت) فاطمه(عليه السلام) و 12 امام (عليه السلام) مي پردازند.[21] آنها صلوات را بدين صورت مي فرستند«اللهم صل علي محمد و علي آل محمد.»
در كتاب خطب شماري از خطب جمعه، ويژه ايام محرم و صفر موجود است كه به گونه اي خاص، در اين دو ماه خوانده مي شود.
نيز مي توان به ياد كرد از ائمه هدي و بويژه واقعه كربلا در اماكن مذهبي آن سامان اشاره كرد.
ابياتي به فارسي و تركي بر كرانه هاي مسجد جامع كاشغر چین
در اين شمار است ابياتي كه به فارسي و تركي بر كرانه هاي مسجد جامع كاشغر- بر كناره ي مرقد آفاق خواجه- نقش بسته، و يكسر فرهنگ شيعي آن بلاد را نمايش مي دهد:
آن شهيد كربلا،
پور شافي مصطفي،
زوج زهراي سيادت،
فاطمه تاج النساء،
خوشا معبر پاك بهجت قرين،
اولور مفتخر حسيندن ملك چين.....
گفتيم كه شماري از مسلمان نخست، در شمار شيعيان قرار داشتند. با اين همه اما، جاي تأسف است كه امروزه اين گروه در ميان مسلمانان چيني، در اقليت كامل قرار گرفته اند.
[1] به خليفه ملّا نيز اطلاق مي شود. نگر: فرهنگ اسلامي و ايراني در چين، صفحه 246
[2] فهمي هويدي نيز به اشاره به همين مطلب مي نويسد: «و يعظون الإمام (الذي يرتبط باسم علي بن ابيطالب) (عليه السلام) أكثر من لقب الخليفه، فيعتبرون الستاد إماماً و تلاميذ خلفاء» نگر: الاسلام في الصين، صفحه 153
[3] و امثال آن را بنگيريد به: مقاله تأثير زبان فارسي در چين، صفحه 144
[4] توجه:(- براي اينكه در کتاب " فرهنگ اسلامي و ايراني در چين "ترجمه آقاي محمد جواد اميدوارنيا با كمي تغيير آمده است لذا حقير از آن كتاب نيز موارد متفاوت را مي آورم كه از آنها نيز استفاده اي نماييم لذابجای شماره هاي موارد درکتاب مذکور از * استفاده میکنم-)
[5] تفسير حسيني كه در چين و آسياي مركزي نشر وسيع يافته است .نظرمترجم:محمد جواد اميدوارنیا
[6] براي بررسي بيشتر به كتاب عربي در زبان چيني از انتشارات انجمن اسلامي پكن اكتبر 1982 ميلادي مراجعه شود
[7] فنگ جين يوان، اسلام چين (فرهنگ اسلامي و ايراني در چين) مترجم اميدوار نيا ،محمدجواد، ص 105
[8] فنگ جين يوان، اسلام چين (فرهنگ اسلامي و ايراني در چين) مترجم اميدوار نيا ،محمدجواد ، صص105 و 106
[9] علامه مجلسي، بحار الانوار، جلد 20، ص 86 همچنين در الارشاد شيخ مفيد، جلد اول ص 87 نيز آمده.
[10] متن كوتاه شده اين دعاي مذهبي سرود گونه را نگر: اسلام في الصين صفحه 153
[11] تفصيل ماجرا در ضميمه، «سفري به مكه چين» آمده است.
[12] تفصيل ماجرا در ضميمه، «سفري به مكه چين» آمده است.
[13] ابوالقاسم انوار از عرفای تصوف دوره شاهرخ میرزای تیموری بوده است.
[14] ابوالقاسم انوار، کلیات ابوالقاسم انوار ، صص 192،193
[15] هاديزاده،مجيد ، چين وارتباطات ايراني، اسلامي، صص232 تا 234
[16] فنگ جين يوان، اسلام چين (فرهنگ اسلامي و ايراني در چين)، مترجم: اميدوارنيا ،محمدجواد ، صص106 و 107
[17] پكن 74 مسجد دارد هرچند كه در نقشه مسلمانان پكن 72 مسجد را ذكر كرده اند.
[18] يارقند و يارغند نيز آورده اند
[19] «كرچه» را در مجله مبلغان شماره 62 مقاله «تأثير فرهنگ اسلامي ايران درجامعه مسلمانان چين» كه توسط رايزن فرهنگي ايران در پكن (رايزن سابق) آقاي محمد علي سابقي نگاشته شده «كوچه» آورده اند.
[20] هاديزاده،مجيد ، چين و ارتباطات ايراني، اسلامي، صفحه 235
[21] سابقي، محمد علي« رايزن فرهنگي ايران در چين (رايزن سابق) » ، مجله مبلغان شماره 62 (دي و بهمن 1383)مقاله «تأثير فرهنگ اسلامي ايران در جامعه جين صص(85 و 86)مجله» در اين مورد در مقالات متعددي اشاره به آن شده است.