شیعیان حسنی و علوی در چین
و حتي دوستداران اهل بيت عليه السلام خود به گروه هاي كوچكتري تقسيم شدند و فرقه هاي كوچك را ايجاد نمودند بطوري كه آقاي رضامرادزاده در اين موضوع چنين آورده است كه: پس از صدوق بغراخان فرزندش موسي عبدالكريم به مقام فرمانروايي دست يافت. او در آغاز امر شاخه ي شرقي قراخاني را به كاشغر انتقال داد.
بعد از مدتي، اين حكومت به دو شاخه ي شرقي دوستدار خاندان امام حسن (عليه السلام) (حسني) به مركزيت كاشغر و شاخه ي غربي دوستداران امام علي (عليه السلام) (علوي) به مركزيت فرغانه تقسيم شدند. ايلك خان (998 تا 1012 ميلادي) از شاخه دعلوي (آل افراسياب) سرانجام دودمان ساسانيان را منقرض ساخت و تمام نواحي شمال آمودريا را به تصرف خود درآورد.
در دوران زمامداري موسي عبدالكريم، فرزند صدوق بغراخان هزاران هزار نفر از اقوام ترك زبان به دين اسلام گرويدند و مدارس و مساجد و مزارات بسياري در سرزمين پهناور شين جيانگ ايجاد شد.
ابن مسكويه و ابن اثير از مورخان معروف مسلمان با تأييد اين خبر مي گويند كه در سال 960 ميلادي بيش از دويست هزار خانوار ترك به اسلام گرويدند.
براي هر فرد نكته بين واضح و آشكار است كه آنها كه محبين اهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام) بودند و به اسلام گروندگان نيز از محبين اهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام) خواهند بود و منظور از ترك همان تركان چين مي باشند.
حسن بغراخان، فرزند موسي و يوسف قادرخان كاشغر را به عنوان پايتخت خود برگزيدند و دامنه ي تصرفات و نفوذ خود را به سوي شمال شرقي و جنوب شرقي ولايت شين جيانگ گسترش دادند.
حسن بغراخان تمام عمر خود را با حرارت و خلوص در راه توسعه ي دين اسلام صرف كرد و در سال991 ميلادي و 992 ميلادي در منطقه ي بين سيحون و جيحون برجسته ترين پيروزي تاريخ قراخانيان را كسب كرد و با تصرف سمرقند و بخارا نام قراخانيان را بعنوان زمامداران جديد آسياي مركزي در صفحات تاريخ آن منطقه ثبت كرد.
حسن در سال 996 ميلادي دوباره به لشكريان منطقه ختن حمله برد و شهر كاشغر را كه بودائيان با استفاده از فرصتي اشغال كرده بودند، باز پس گرفت. حسن مانند پدربزرگش، صدوق بغراخان جهاد با بودائيان را يك فريضه مي دانست اما در نشر اسلام در ناحيه ختن توفيق چنداني به دست نياورد. در سال 998 ميلادي، سپاه مسلمانان و بودائيان در «يينگ جي شا» (ينگي حصار) به زدوخوردي شديد پرداختند و فرمانده ارشد سپاه قراخانيان به نام علي ارسلان خان در اين نبرد كشته شد و سپاه ختن بار ديگر شهر كاشغر را به تصرف درآورد.
يوسف قادرخان، برادرزاده علي ارسلان خان از حاكم بخارا تقاضاي گسيل نيروي تازه نفس كرد.