伊斯兰教 什叶派
祈求安拉赐福先知穆罕默德和他的后裔

بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

نامه فغفور چین در جواب نامه شاهرخ میرزا

در مقابل فغفور چين نيز همچون شاهرخ هدايايي همراه با نامه اي براي وي فرستادند و در آن روزگار رسم بر آن بود كه در نامه نگاري طريق خطاييان (چينيان) آن است كه مكتوب نام پادشاه در او سطر نويسند و سطرها به مقداري اندك از آن فروتر گيرند. و هر جا در اثناء مكتوب به نام خداي تعالي رسند به‌آنجا كه رسيده باشد گذارند و باز نام الله تعالي از اول سطر گيرند و اگر چنانچه به ذكر شاد شاه رسيد همين طريقه مسلوك دارند، و اين مكتوب كه در اين تاريخ فرستادند به همان لفظاً با للفظ نوشته شد.[1]

نامه فغفور چين به شاهرخ میرزا تيموري از اين قرار است كه :

« «دايمنگ» پادشاه معظم نامه ارسال مي فرمايد

به شاهرخ سلطان

ما تأمل مي كنيم. خداوند تعالي دانا و عاقل و كامل بيافريد او را تا مملكت اسلام ضبط كند، سبب آن مردمان آن مملكت، دولتمند گشته اند سلطان روشن رأي و داناو كامل و خردمند و از همة اسلاميان عالي تر و به امر خداوند تعالي تنظيم و اطاعت به جا آورده و در كار او عزت داشت نمود كه موافق تأييد آسماني است، ما بيشتر از اين ايلچيان امير سراي ليدا با جمعهم فرستاديم به نزديك سلطان رسيده اند؛ به‌آداب رسول اكرام و اعزاز بسيار فرمودند، ليداو اجمعهم به مراجعت رسيدند (و) عرض نمودند، بر ما همه روشن و معلوم گشت، و ايلچیان بيگ بوقا و غيره به ليداو اجمعهم با هم براي هدايا شير و اسپان تازي و يوزان و چيزهاي ديگر فرستادند همه بدين درگاه رسانيدند، ما همه را نظر كرديم صدق (و) محبت ظاهر گردانيده اند، ما به غايت شاكر گشتيم، ديار مغرب كه جاي اسلام است از قديم دانايان و صالحان هيچكس از سلطان عالي تر نبوده باشد، و مردمان آن ممالك را نيك مي توان امان و تسكين دادن كه بر وفق رضاي حق است، جل جلاله چگونه خداوند تعالي را راضي و خشنود نباشد، مردانه مردان با همديگر به دوستي بودند، دل به دل چو آيينه باشد اگر چه بُعد مسافت باشد گوي يا در نظر هست همت و مروت از همه چيز عزيز تر است ليك در تبع آن نيز چيزي عزيز شود، اكنون علي الخصوص ليداو جانكقو با جمعهم با ايلچيان بيگ بوقا و غيره را به هم فرستاده شد كه نزديك سلطان هدايا سونكقوران (پرندة شكاري شنقار) هفت دست است كه برسانند، اين سونكقوران را ما به دست خود پرانيده ايم و نيز هدايا كمخامع غير هم فرستاده شد، سونكقوران اگر چه در مملكت چين ما نمي باشد لكن علي الدوام از اطراف ديار براي ما تحفه مي آوردند  بسبب آن كمي نيست و در آن جاي شما كمياب بوده است، خالصانه ارسال داشته شد تا مقابل همت عالي سلطان قرمچي باشد، اگر چه اشياكمينه است ليكن حوصله محبت ما باشد، به قبول سلطان وصول يابد من بعد مي بايد كه صدق محبت زياده شود و ايلچيان و تاجران پيوسته آمد و شد كنند و منقطع نباشد تا مردمان همه به دولت امن و امان و رفاهيت باشند، البته خداوند تعالي لطف و مرحمت زيادت گرداند اين است كه اعلام كرده شد، «تمت»[2].



[1] سمرقندي، كمال الدين عبدالرزاق ، مطلع سعدين و مجمع بحرين،به تصحيح محمد شفيع، ص 383

[2] آذري،علاءالدين ، تاريخ روابط ايران و چين، صص115 تا 116،

ونیز:سمرقندي، كمال الدين عبدالرزاق ، مطلع سعدين و مجمع بحرين،به تصحيح محمد شفيع ،صص383 تا 386



作者 阿斯卡尔 _ 王龙
关系我们表
姓名:
电子邮件 :
友情链接

版权所有伊斯兰教 什叶派