伊斯兰教 什叶派
祈求安拉赐福先知穆罕默德和他的后裔

بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

فضائل و سجایای امام هادی علیه السلام

http://www.omidvaran.org/4images/data/media/12/88741885715025272237645456253152571098.jpg

حضرت امام هادی علیه السلام دارای سیره حمیده و اخلاقی پسندیده بود .

او در سیادت ؛ سیاست و تعلیم و تربیت به مقتضای عصر و بروز دادن حقیقت در

افق تاریخ اختلافات فقهای شافعی ؛ مالکی ؛ حنبلی ؛ و حنفی

دارای نیروی شگرفی بود .

شرافت و مناقب ایشان در چنان مرتبه بلندی قرار داشت که کوچک و بزرگ

مفتون فضیلت اخلاقی او می شدند . آن حضرت پیوسته در تلاوت قرآن می کوشید .

کرامات امام بسیار بود و از وی امور خارق العاده ای زیادی صادر می شد چنان

که کشته شدن متوکل را به دست ترکان ؛ قبلا خبر داده بود .

آن حضرت به زبانهای زنده زمان خود نیز سخن می گفت و هر که را دعا می فرمود

حاجتش روا می گشت . قطب راوندی گفته است که در وجود امام هادی علیه السلام

خصال امامت جمع شده بود و همچون سیره پدرانش ؛ شبها رو به قبله مشغول

عبادت می شد و ساعتی از عبادت باز نمی ایستاد .

جبه ای از پشم به تن داشت و سجاده اش بر روی حصیری بود .

نیمه شبی دژخیمان متوکل برای بازرسی ؛ از پشت بام به خانه امام ریختند و

آن حضرت را در گوشه اتاق روی حصیر در حال مناجات دیدند .

سعید حاجب مامور متوکل می گوید : وارد خانه امام شدم دیدم روپوش و کلاهی

پوشیده و یک جانماز حصیری در برابر اوست ؛ فهمیدم که مشغول نماز است .


http://takdid.com/wp-content/uploads/2012/05/Demo-Shahadat-Emam-Hadi-91.jpg

یونس نقاش یکی از دوستان و شیعیان امام هادی علیه السلام روزی لرزان و

پریشان نزد امام آمد و گفت آقای من در مورد خانواده ام به شما سفارش

می کنم که از آنان سرپرستی کنید ! امام فرمود چه شده است یونس ؟

یونس پاسخ داد موسی بن بقا ( سر لشکر متوکل ) نگین گران قیمتی را به من

داده تا روی آن نقاشی کنم . نگین در دستم شکست و دو نیمه شد در

حالی که فردا وقت بازگرداندن آن است . اگر موسی ببیند آن نگین گران قیمت

را شکسته ام دستور می دهد یا هزار تازیانه به من بزنند یا مرا بکشند .

امام هادی علیه السلام فرمود :

به خانه ات برو تا فردا حادثه ای جز خیر پدید نمی آید .

یونس مضطرب به خانه اش بازگشت و صبح زود سراسیمه دوباره نزد

امام آمد و گفت فرستاده موسی آمده و نگین را می طلبد چه کنم ؟

امام هادی علیه السلام فرمود به خانه موسی برو جز امر خیر نخواهی دید .

آنچه را گفت بشنو که جز خیر نیست .

یونس به خانه موسی رفت و سپس در حالی که شادمان و خندان بود نزد امام

بازگشت و به امام عرض کرد موسی به من گفت دختران کوچکم در مورد

آن نگین با هم دعوا دارند . نگین را دو نیم کن که به هر کدام یکی از آنها برسد

من نیز در صورت انجام کار ؛ تو را از مال دنیا بی نیاز می سازم .

حضرت چون این سخن شنید شکر خدا کرد و پرسید تو به موسی چه گفتی ؟

یونس پاسخ داد من گفتم مرا مهلتی بده تا چاره ای در این امر کنم .

امام هادی علیه السلام فرمود : جواب خوبی دادی

________________________________

منابع :

مجموعه زندگانی چهارده معصوم ؛ تالیف حسین عماد زاده ؛ ج 2 ؛ ص 534

اصول کافی ؛ تالیف شیخ کلینی ؛ ترجمه سید جواد مصطفوی ؛ ج 1 ؛ ص 499

بحارالانوار ؛ تالیف علامه مجلسی ؛ ج 50 ؛ ص 126



作者 阿斯卡尔 _ 王龙
关系我们表
姓名:
电子邮件 :
友情链接

版权所有伊斯兰教 什叶派