روز تون بخير
- تاکسي
出租车
- من مي خوام
我想(要)
- شما مي ريد
您去
- خيابون
马路,街道,大街
- خيابون فردوسي
费尔多希大街
- مشترک
共同的,联合的
- مشترک 125
- ده
十,十个
- دقيقه
分钟
- بعد
之后,以后
- تاکسي مي آد
出租车来
- خيلي
很,非常
- من عجله دارم
我有急事
- دير شده
晚了
- زود
快的,迅速的
- نزديك
近的
- نزديكه
是近的
- باشه
行,是的,可以
- خداحافظ
再见
- خدا نگهدار
再见
- چرا ؟ چرا ايستادي ؟ چيزي شده ؟
为什么?为什么你停下来?发生什么了?
- ماشين
车
- پنچر
轮胎漏气
- الان
现在
- لاستيک
橡胶,橡胶轮胎
- من عوض مي کنم
我换
- وقت
时间
- من ندارم
我没有
- ديگه
其它
- با
和
- باشه
行,是的
- براي شما
为您
- من مي گيرم
我拿
- ببخشيد
对不起
- پنچر شد
轮胎漏气了
- خودم
我自己
- من دير کردم
我晚了
- خواهش مي کنم
不客气,没关系
现在,让我们来听玛丽亚和出租车行工作人员的对话。玛丽娅拨通了出租车行的电话:
محمد - الو ، سلام آقا ، روزتون بخير . من يک تاکسي مي خوام .
玛丽娅-喂,您好先生。我想要一辆出租车。
کارمند آژانس - سلام . کجا مي ريد ؟
出租车车行工作人员-您好,您去哪里?
محمد - به خيابون فردوسي .
玛丽娅-费尔多希大街。
کارمند - شما مشترک ما هستيد ؟
工作人员-您我们的会员吗?
محمد - بله . من مشترک 125 هستم .
玛丽娅-是的,我的会员号码是125号。
کارمند - ده دقيقه ي بعد تاکسي مي آد .
工作人员-出租车10分钟以后到。
محمد - اما من خيلي عجله دارم . دير شده .
玛丽娅-但是,我有急事,已经晚了。
کارمند - تاکسي زود مي آد . خيابون فردوسي نزديكه .
工作人员-出租车很快到,费尔多希大街比较近。
محمد - باشه . خداحافظ .
玛丽娅-好吧,再见。
کارمند - خدا نگهدار .
工作人员-再见!
下面,在没有翻译的情况下,让我们再听一遍他们的对话:
محمد - الو ، سلام آقا ، روزتون بخير . من يک تاکسي مي خوام .
کارمند آژانس - سلام . کجا مي ريد ؟
محمد - به خيابون فردوسي .
کارمند - شما مشترک ما هستيد ؟
محمد - بله . من مشترک 125 هستم .
کارمند - ده دقيقه ي بعد تاکسي مي آد .
محمد - اما من خيلي عجله دارم . دير شده .
کارمند - تاکسي زود مي آد . خيابون فردوسي نزديكه .
محمد - باشه . خداحافظ .
کارمند - خدا نگهدار .
过了几分钟出租车到了,玛丽娅急忙坐上车,她很担心会迟到。她不喜欢第一次与公司经理约会就迟到。她看了一下表,还剩下一点儿时间。突然司机将车停在路边。请注意玛丽娅和司机的对话:
محمد - چرا ايستادي ؟ چيزي شده ؟
玛丽娅-您为什么停下来?发生什么事了?
راننده - فکر مي کنم ماشين پنجره .
司机-我想轮胎漏气了。
محمد - چي ؟ پنچر ؟ اما من خيلي عجله دارم .
玛丽娅-什么?轮胎漏气?但是,我有非常急的事。
راننده - بله . ماشين پنچره . الان لاستيک رو عوض مي کنم .
司机-是的,车的轮胎漏气了。现在我必须换轮胎。
محمد - اما من وقت ندارم . با يک تاکسي ديگه مي رم .
玛丽娅-但是,我没有时间了。我要乘坐另一辆汽车走。
راننده - باشه . من براي شما يک تاکسي مي گيرم . ببخشيد که ماشين پنچر شد .
司机-我为您叫一辆出租车。对不起,轮胎漏气了。
محمد - نه . نه . خواهش مي کنم . من خودم دير کردم .
玛丽娅-不,不,不用客气,是我自己弄晚了。
下面,在没有翻译的情况下,再听一遍他们的对话内容:
محمد - چرا ايستادي ؟ چيزي شده ؟
راننده - فکر مي کنم ماشين پنجره .
محمد - چي ؟ پنچر ؟ اما من خيلي عجله دارم .
راننده - بله . ماشين پنچره . الان لاستيک رو عوض مي کنم .
محمد - اما من وقت ندارم . با يک تاکسي ديگه مي رم .
راننده - باشه . من براي شما يک تاکسي مي گيرم . ببخشيد که ماشين پنچر شد .
محمد - نه . نه . خواهش مي کنم . من خودم دير کردم .
司机和玛丽娅站在路边,过了几分钟,他们叫了一辆出租车。司机开始忙着换轮胎,而玛丽娅准时来到了费尔多希大街。亲爱的听众朋友们,我们今天这一时间的学说波斯语节目就为您播送到里,感谢您的收听,我们下周同一时间节目再会!